بازدید امروز : 327
بازدید دیروز : 141
چرا انسان عقلش مقهور نفس می شود. اینکه نفس بر خلاف عقل عمل می کند, نشانه کدام ویژگیهای انسان است؟
وای آنکه عقل او ماده بود/ نفس زشتش نرّ و آماده بود
لاجرم مغلوب باشد عقل او/ جز سوی خسران نباشد نقل او
ای خنک آن کس که عقلش نر بود/ نفس زشتش ماده و مضطر بود
«آن بندگانم را که هر سخن را شنوند و از نیکوترش پیروى کنند مژده بده، ایشانند که خدا هدایتشان کرده و ایشانند صاحبان عقل».[1]
عقل و خرد داراى معانى، مراتب و اقسام متعددى است، به طورى که در ادبیات فارسى، دینى و عرفانى دهها گونه از آن ذکر شده است[2]، اما عقلى که در نصوص دینى مورد تأکید قرار گرفته است، عقل کلنگر توحیدى مىباشد. این عقل خصوصیاتى دارد که به پارهاى از آنها اشاره مىشود:
1- عقل را از آن جهت عقل گفتهاند که زانوى شهوت و غضب را عقال(کنترل) مىنماید. به این معنى که عقل موهبتى است که مانع برتری وغلبه هواى نفس مىشود.
2- عقل را «نهیة» نیز مىگویند چون نهى کننده و بازدارنده از زشتىهاست.
3- عقل را «حجر» نیز تعبیر کردهاند (به معنى سنگ چین) چون در مقابل تهاجمات بیرونى دنیا و شیطان، مانع ایجاد مىکند تا فطرت خداجو و حقیقتطلب، دائماً پاک و طاهر باقى بماند و از دسترس دشمنان سعادت حفظ شود.
عقل اگر بخواهد عقال, نهیه و حجر باشد باید خدابین و خداجو باشد. عقل خدایی شده است که این خاصیت ها را دارد و می تواند انسان را از دست نفس اماره و شیطان نجات دهد. عقل قرآن چنین عقلی است. عقل توحیدی, عقلی که تمرکزش روی خدا است و از زاویه خدا به آفرینش و زندگی و همه چیز نگاه می کند. عقلی که همه ارزش ها را با خدا می سنجد.
اما در خصوص سؤال شما دوست ارجمند باید گفت که آنگاه مقهور نفس می شود که خدا را فراموش کند. معیارش برای سنجش خدا نباشد. از خدا که خالی شود, ضعیف می شود و در این صورت است که نفس بر آن غلبه می یابد. توحید نجات دهنده انسان است. اگر توحید نبود, اگر خداشناسی نبود, اگر انسان متوجه خدا نبود و اگر تسلیم خدا نشد, آنگاه شیطان داخل می شود و نفس را تحریک می کند و بر عقل غلبه می کند.
دیو چو بیرون رود فرشته درآید.
یک بطری ابتدا هوا دارد و وقتی شما در آن آب می ریزید, به هر مقدار که آب وارد آن می شود, هوایش خالی می گردد. انسان نیز مانند بطری ای می ماند که ابتدا با هوا و نفسانیت پرشده است و باید در طول عمر با خودسازی خود را از خدا پر کند تا هوایش خالی گردد. تنها راه ا ساسی ترک گناه و لذت گناه این است که ابتدا به خداوند معرفت پیدا کنیم و بعد با تسلیم شدن در برابر خدا و ارتباط با خدا لذت های معنوی را در درون خود تجربه کنیم, تا در نتیجه آن لذت گناه از وجودمان تخلیه شود. اگر خدا وارد شود, نفس و شیطان خارج خواهند شد.
راهکار آن هم این است که سعی کنید ابتدا اندیشه شما با معرفت توحیدی خداوند, الهی شود و بعد نیت های تان برای خدا و خدایی گردد و نیز تخلق به اخلاق الهی پیدا کنید و از اخلاق بشری و حیوانی خارج گردید و در کنار این ها عمل تان نیز مطابق اراده و خواست خدا شود.
این راه که همان راه اسلام و توحید و صراط مستقیم الهی است, که باعث می شود نه تنها شیطان از وجود شما رخت بربندد, بلکه خدا در آن شکوفا گردد و به کمال و سعادت جاودان برسید.
امام هشتم (ع) در حدیث سلسله الذهب برای مردم نیشابور فرمود: خدا به پیامبرش فرمود: کلمه لا اله اله الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی, بشرطها و شروطها و انا من شروطها. یعنی خدا فرمود: توحید حصن و پناهگاه من است پس کسی که داخل این پناهگاه شود, از عذاب من در آمان است, منتهی شرط آن ولایت است و شرایطی دارد که من یکی از این شروط هستم.
نجات دهنده انسان و صراط مستقیم همان راه توحید است که باید به رهبری ولی زمان طی شود, این راه بدون شناخت ولایت و اعتقاد و پذیرش عملی آن طی نمی شود و موفقیت آمیز نیست, بنابراین سعی کنید ولی غایب و حاضر زمان خود را نیز بشناسید و پیرو و گوش به فرمان او باشید. کسانی که از ولی زمان به خصوص در زمان غیبت امام معصوم(ع) که فتنه انگیز است, منحرف می شوند, هرگز روی فلاح و رستگاری را نخواهند دید. نمونه های آن در جامعه فراوان اند.
ترک گناه و لذت گناه به گونه ای نیست که به شما بگویم: فلان دعا را بخوانید یا فلان عمل را انجام دهید, به کلی نسبت به گناه و لذت گناه بی تفاوت می شوید و این نیرو در وجود شما خنثی می شود, اینطور نیست. راه کار عملی آن همان است که گفته شد: باید روش توحیدی اسلام را خوب شناخت و عمل کرد. باید نگاهتان به زندگی این باشد که آن را فرصت خدایی شدن بدانید و در مسیر خدایی شدن حرکت کنید. با جدیت و انگیزه قوی. هر انحرافی از این مسیر گمراهی است. اسلام می خواهد انسان خدایی تربیت کند و راه درمان تمام دردهای بشر را این می داند که خدا را وارد خود کند و شیطان و نفسانیت های خود را با خدا درمان کند.
این همان روش یاد خدا به صورت عام و به معنای وسیع کلمه است. الا به ذکر الله تطمئن القلوب. آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام می گیرد. یاد خدا تنها برای آرامش دل نیست. می توان گفت: با یاد خدا دلها درمان می شود. انسان ها تربیت می شوند و به کمال و سعادت می رسند و به هر جای خوبی که بخواهند می رسند. مجموع دین و قرآن کریم می خواهد انسان را با خدا آشنا کند و دل او را عرش رحمان کند. قلب المومن عرش الرحمان.
دشمن شناسی:
بر اساس روایات اسلامی، عقل انسان دارای دشمنانی می باشد که همواره آن را در معرض تهدید قرار می دهد، که در این نوشتار به برخی از آنان اشاره می نمائیم .
1- هوای نفس
حضرت صادق (علیه السلام) فرموده: وَ الْهَوَى عَدُوُّ الْعَقْل؛ هواى نفس، دشمن عقل است.[3]
2- آرزوهای دراز
3- حرفهای بی مورد و اضافی
4- خاموش کردن روشن بینی خود در عبرت آموزی و پند گرفتن
امام کاظم -علیه السلام- در سفارش خود به هشام فرموده اند : هر کس سه چیز را مسلط بر سه چیز نماید گویا کمک کرده به هواى نفس خود در براندازى عقل خویش: هر کس نور عقل خود را تیره نماید بواسطه آرزوى دراز و بواسطه حرفهاى اضافى و بی مورد روشنبینى خود را در عبرت و پند خاموش کند با شهوتپرستى چنین کسى کمک کرده بهواى نفس خود در زائل نمودن عقل خویش و هر که عقل خود را از میان ببرد دین و دنیاى خود را تباه نموده.[4]
5- سر مستى ای که به واسطه مال و دارایی، قدرت و مقام، علم، مدح و جوانی برای انسان به وجود می آید. حضرت علی علیه السلام می فرماید : ینبغی للعاقل أن یحترس من سکر المال و سکر القدرة و سکر العلم و سکر المدح و سکر الشّباب فانّ لکلّ ذلک ریاحا خبیثة تسلب العقل و تستخفّ الوقار؛ سزاوارست از براى عاقل این که نگهدارى کند خود را از مستى مال، و مستى قدرت، و مستى علم، و مستى مدح، و مستى جوانى، پس بدرستى که از براى همه اینها بادهاى پلید باشد که زایل کنند عقل را، و سبک گردانند وقار را.[5]
6- طمع
امام کاظم در بخشی از مواعظ خود به هشام فرموده است : از طمع بپرهیز و از آن چه مردم دارند مایوس باش و طمع از مخلوق داشتن را در خود از بین ببر؛ زیرا طمع موجب خوارى و نابودى عقل و از بین رفتن جوانمردى است و شخصیت انسان را لکهدار می کند و علم و دانش را می برد.[6]
7- خشم و غضب
امام صادق علیه السّلام در این خصوص فرموده اند: هر کس مالک غضب خود نباشد، مالک عقل خود نخواهد بود.[7]
8- شهوت
قال علىّ علیه السّلام: زوال العقل بین دواعى الشّهوة و الغضب؛ در کشاکش انگیزههاى شهوت و غضب، عقل بشر تیره و تار مىشود و فروغ خود را از دست میدهد. [8]
و همچنین در روایت دیگری فرموده اند : من لم یملک شهوته لم یملک عقله.
کسى که مالک شهوت خود نباشد مالک عقل خود نخواهد بود. [9]
9- جهل
امام صادق – علیه السلام- در روایتی ضد عقل را جهل بیان فرموده است. [10] اگر با دقت به مواردی که باعث عدم کارکرد صحیح عقل می شود توجه کنید، منشأ تمام آنها از جهل سر چشمه می گیرد. البته مراد جهل به خدا و توحید خدا و احکام خدا و اخلاق خدا اشت. جهل به دین است که مایه تضعیف عقل و تسلیم در برابر شیطان می شود. جاهل یعنی کسی که نمی داند انسان موجود خدایی است و هدف زندگی او خدایی شدن است و زندگی را فرصت خدایی شدن نمی داند بلکه خیال می کند زندگی یعنی خوش گذرانی و عیش و نوش. از قدیم هم مردم به آدم های عیاش و بی دین می گفتند: جاهل.
هوای نفس دشمن عقل است و کسی از نفس خود پیروی می کند که جاهل باشد، زیرا پیامد اطاعت از هوای نفس خسارت دنیا و آخرت می باشد و چه کسی جز شخص جاهل به نابودی خود اقدام می کند؟! کسی که از هوای نفس پیروی می کند، حریص، مغرور، بدبین، فریب کار و به طور کلی هر چه صفات ناپسند که در عالم یافت شود، در او یک جا جمع می باشد.
امام خمینی- رحمة الله علیه- در کتاب شرح جنود عقل و جهل در مورد حقیقت عقل می فرماید: عقل از نور الهی خلق شده است.[11] این یعنی عقل همان نور خدا است که در انسان هست و به او خدایی شدن را می آموزد. پیامبر خدا است که در درون انسان امر و نهی و هدایت می کند.
ضد و مقابل نور چیست؟ ظلمت و تاریکی. بر این اساس جنس جهل، تاریکی است. امام صادق –علیه السلام- در همان روایت عقل و جهل بیان فرموده اند که، خداوند متعال جهل را از دریای شور، تلخ و تاریک خلق کرده است. با این توضیحات بر خلاف عقل عمل نمودن از جهل نشأت می گیرد.
--------------------------------
[1] . زمر/18.
[2] . اصطلاح نامه فلسفى/ج 2/ص 603- 613.
[3] .بحار الأنوار /ج1/ ص130.
[4] . بحار الأنوار ج75 ص300.
[5] . شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غرر الحکم /ج6 /شماره 10948.
[6] . بحار الأنوار /ج75 /ص300 .
[7] . اصول کافى/ترجمه مصطفوى/ ج3/ ص 415.
[8] . الحدیث-روایات تربیتى /ج2 /ص 208- غرر الحکم/ ص 49.
[9] . همان.
[10] .اصول کافی/ج1/باب عقل و جهل.
[11] . شرح جنود عقل و جهل/ص 26.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید